زود قضاوت نکردن ()

-

رایگان
زود قضاوت نکردن
ذخیره
۴
۱۶۰۳

خلاصه داستان

خرگوش کوچولویی بود به اسم زبل که توی یک جنگل قشنگ زندگی میکرد، یک شب طوفانی و سرد زبل با صدای در از خواب بیدار شد. وقتی در رو باز کرد دید خرس مهربون پشت در ایستاده و کاملا خیس …

محصول کشور :

ایران
اطلاعات قصه دموی قصه