رولد دال، عاشق شکلاتی که نویسنده شد!
رولد دال (Roald Dahl) عاشق شکلات بود، نه کیک شکلاتی یا بستنی شکلاتی یا هر چیز ترکیبی دیگری، فقط و فقط شکلات خالص. این علاقه تا اندازهای بود که بعد از مرگش در گوشه کلبه چوبیاش، یک گلولهی توپ آلومینیومی بزرگ پیدا کردند که از زرورق تمام شکلاتهایی درست شده بود که دال از جوانی تا ۷۴ سالگیاش خورده بود. ماجرا از آنجا شروع شده بود که کارخانه معروف شکلاتسازی کدبوری برای معلم های مدرسه رولد دال کوچک راه به راه شکلاتهای خوشمزه میفرستاد اما او و باقی دانشآموزان اجازه نداشتند به آنها شکلاتها دست بزنند. چه برسد به این که بخواهند شکلاتها را بخورند یا حتی بچشند.
اختراع خیالی بهترین شکلات دنیا در کتاب داستان!
رولد دال عاشق شکلات بود و تصمیم گرفت خوشمزهترین شکلات دنیا را اختراع کند، شکلاتی خوشمزهتر از شکلاتهای کدبوری. اما رولد دال موفق نشد! او به جای شکلاتساز، نویسنده شد. و بعدها در کتاب کارخانهی شکلاتسازی، ویلی وانکا با آن کارخانه شکلات سازی بزرگ و منحصر به فردش بهترین شکلات جهان را به جای رولد دال اختراع کرد.
الهامبخش و رویاساز
دال با نوشتن داستانهایش پازل زندگی خودش و خوانندگانش را کامل میکرد. چرا که داستانهای رولد دال تحقق رویاهای کودکی خودش بود که او داستانش را مینوشت. داستانهایی که الهامبخش کودکان بسیاری در سراسر کره زمین شد.
عادت خاص آقای نویسنده
روش داستاننویسی دال اینگونه بود که از صبح تا عصر روزانه بیشتر از ۱۰ ساعت روی کاناپه تکنفره کرم رنگش مینشست، یک زیردستی چوبی جلویش میگذاشت، پاهایش را در کیسه خوابی قدیمی میچپاند و شروع به نوشتن میکرد و شکلات میخورد.
در ضمن او عاشق نوشتن با مداد بود و عاشق کاغذ زرد.
ماجرای قهرمانان رولد دال
شخصیت مادربزرگ در رمان جادوگرها در حقیقت مادر خود رولد است که غیرمنتظره او را تنها گذاشت و از دنیا رفت. معلم شخصیت معروف کتاب ماتیلدا، هانی، بهترین و تاثیرگذارترین معلم رولد به نام کرامرز است که در مدرسه رپتون هوای رولد دال کوچک را داشت. جیمز، قهرمان داستان جیمز و هلوی غول پیکر، نشات گرفته از سالهای زندگی دال با پدربزرگ و مادربزرگش است. و در نهایت غول بزرگ مهربان خود رولد است و سوفی نوه دختریاش.
سوفی حالا حسابی بزرگ شده و خودش پا جا پای غول بزرگ مهربان گذاشته و برای کودکان داستان مینویسد. غول بزرگ مهربان سوفی، یعنی رولد دال، که همیشه بوی صابون اصلاح لیمویی میداده و سیگار عطری میکشیده، فقدانهای زیادی را در زندگی اش تجربه کرده بود. رولد دال مرگ پدرش را در سه سالگی، مرگ خواهر بزرگش را در چهار سالگی، بیماری لاعلاج همسر اولش و از همه مهمتر تصادف پسر چهارماهاش، تئور، را که منجر به ضایعه مغزی شد در طول زندگی تجربه کرده بود. شاید آشنایی با شازده کوچولوی اگزوپری، که در صحرای لیبی سرگردانِ بره ی کوچکی بود، او را اینطور مقاوم و محکم کرده بود.
کارنامه رولد دال
رولد دال که ۱۳ سپتامبر ۱۹۱۶ در ویلز بریتانیا به دنیا آمده بود از سال ۱۹۴۰ به شکل جدی نوشتن را شروع کرد. پدر و مادرش نروژیالاصل بودند. او طی ۵۰ سال، بیست و یک کتاب برای کودکان و بیش از پنجاه داستان برای بزرگسالان نوشت. دال همچنین دستی در فیلمنامهنویسی و نمایشنامهنویسی داشت و فیلمنامههایی چون “چیتی چیتی بنگ بنگ” و یا “تنها دوبار زندگی میکنی” از آثار اوست.
لغتهای اختصاصی لغتنامه
یکی از افتخارات نویسندگی رولد دال این است که بیش از شش کلمه به لغتنامه آکسفورد اضافه کرده است که کلمه “اومپا لومپا” از مهمترین آنهاست.
بزی به نام آلما
حیوان خانگی مورد علاقهاش بزی به نام آلما بود و عنکبوتها را دوست داشت.
سختیهای نویسنده قد بلند!
رولد دال بهدلیل قد ۱۹۸ سانتی و پاهای بلندش که هیچکجا جا نمیشد از سینما و تئاتر فراری بود.
جایزهّهای رولد دال
رولد سهبار برنده تندیس آدگار آلن پو شد. مدال افتخارش برای خدمت در جنگ جهانی دوم، سال ۲۰۱۷ یعنی ۲۷ سال پس از مرگش به خانواده او اهدا شد.
فهرست کتابهای کودکان رولد دال
گرملینها (۱۹۴۳)
جیمز و هلوی غول پیکر (۱۹۶۱)
چارلی و کارخانه شکلات سازی (۱۹۶۴)
انگشت جادویی (۱۹۶۶)
آقای روباه شگفتانگیز (۱۹۷۰
چارلی و آسانسور بزرگ شیشهای (۱۹۷۲)
دنی، قهرمان جهان (۱۹۷۵)
کروکدیل عظیم (۱۹۷۸)
سرزنشها (۱۹۸۰)
داروی شگفتانگیز جورج (۱۹۸۱)
غول بزرگ مهربان (۱۹۸۲)
جادوگرها (۱۹۸۳)
من و زرافه و پلی (۱۹۸۵)
ماتیلدا (۱۹۸۸)
تشپ کال (۱۹۹۰)
مینپینها (۱۹۹۱)
کشیش نیبلزویک (۱۹۹۱)
پسر
تمساح غول پیکر
شعر کودکان
ترانههای آشوبگر (۱۹۸۲)
حیوانات کثیف (۱۹۸۳)
شوربای ترانهها (۱۹۸۹)
نظرات 0 در انتظار بررسی 1 تایید شده